
پروردگارا…در این شب که ابرهای دلم خیال باریدن دارند فقط ذکر نام تو از بار غم هایم می کاهد….
پروردگارا …
نمی دانم با این همه ناسپاسی چگونه تمنایم را از توطلب کنم.
از تو که خورشیدی رادر زمستانی ترین روزهای زندگی ام تاباندی تا گرمی بخش لحظه های یخ زده ام با شد…
و من به خود بالیدم که این چنین عزیز در گاهت بوده ام…
اکنون خورشیدم در افق آرزوها درحال غروب است و من مانده ام دلتنگ در حسرت آرزوهای مانده بر دلم و هراسان ازسکوت و تنهایی شب……
پروردگارا…
در این شب که ابرهای دلم خیال باریدن دارند فقط ذکر نام توازبار غم هایم می کاهد….
الهی!
تو بارحمت بی منتها یت طلوع دوباره خورشید امیدم را درصبحی نمناک از اشک های دعای شبانه ام برایم مقدر کن…
آمین …
|